جانم پسرم + اولین سالگرد ازدواج مامانی و بابایی
جانم پسرم ... عشقم ، چی شده مامان ؟ چرا امروز اینقد ملق میزنی ؟؟ انگار دیگه اون تو داره برات تنگ میشه ها خوشگل مامان ... انگار میخوای باور کنم که پسرم یه مرد شده و به فضای بیشتری نیاز داره برای زندگی ... الهی مامان دورت بگردم که امروز دقیقاً بیست و پنج هفته و پنج روزته ... الهی قربون اون دست و پاهای نازت بشم من که هر روز دارن رشد میکنن و من رو به آرزوم نزدیکتر ... عزیز دلم ، عشقم ، نازنینم ... دیروز اولین سالگرد ازدواج من و بابایی بود ... یه روز قشنگ ، یه روز بی نظیر ... خدایا شکرت که این هدیه آسمونی رو تو این روز قشنگ تو دل من قرار دادی ... مامانی : من و بابایی امروز کلی دوتایی خوش گذروندیم ... ولی انگار بابایی یه چیزی...
نویسنده :
نسیم بهار
16:18